مقدمه ای بر طب سنتی ایرانی - اسلامی
تعریف سنت
لغتی است که از زبان تازی گرفته شده و معانی زیر را دربر دارد: راه و روش ، عادت و خوی ، طریقه و قانون و … . مترادف آن در زبانهای لاتین ترادیسون (tradition) است که به معنی انتقال شفاهی، آموزش شفاهی، عادات و رسوم و فرهنگ، از سلف به خلف، از پدر به پسر، وبه صورت غیر نوشته و یا عادات ارثی از دهان به دهان است
تعریف طب (پزشکی)
طب و یا پزشکی طبق تعریف ابوبکر ربیع ، پیشهای بود که تندرستی آدمیان نگاهدارد و چون رفته بود، باز آرد از روی علم و عمل
به طور خلاصه غرض از طب سنتی، طب عادی مردم کوچه و بازار یا طب تودهای است که به نام طب زکاء ، طبالعجائز و یا فولک مدیسین (folkmedicine) خوانده میشود
طب سنتی ایرانی
طب سنتی ایرانی، طبی است که از میراث گذشتگان به ما رسیده و مبتنی بر طبیعت است که شامل گیاهان، سپس مواد معدنی و حیوانی میباشد که به عنوان دارو مورد استفاده قرار میدهد و همین طور شامل طب اسلامی (طبالائمه و طب نبی) میباشد
طبیب در طب سنتی
مقصود از طبیب درطب سنتی فردی است که دارای شرایطی باشد یعنی علاوه بر شرافت خانوادگی و اصالت، علومی را به عنوان علوم پایه ضروری فرا بگیرد و آن دانستن ده علم میباشد
1ـ علم فقه وحدیث
2ـ علم اخلاق
3ـ علم حکمت
4ـ علم منطق
5ـ علم طبیعی
6ـ علم هندسه
7ـ علم حیات
8ـ علم احکام نجوم
9ـ علم حساب
10ـ علم کائنات
طب سنتی ایرانی ـ عربی
اهمیت راه هند به ایران و دریای خزر یعنی جاده ابریشم را که چینیها و مسلمانان قرن هشتم در امتداد آن با یکدیگر ملاقات کردند ، راهگشای پیشرفت طب درایران و اعراب شد.
پزشکی عربی در واقع نه اسلامی است و نه کار انحصاری عربها، بلکه صرفاً دانشی است به زبان عربی که از قرن نهم تا قرن چهاردهم عملاً به صورت زبان علمی بینالمللی حوزه اوراسیا درآمده بود
کشور ایران در گذشته به عنوان یکی از مهمترین مراکز پزشکی جهان به شمار آمده است و یکی از بزرگترین مکتبهای طبی را که طب اسلامی میباشد در دامان خود پرورانده و یکی از غنی ترین میراث علمی و تجربی پزشکی را به شرق وغرب ارزانی داشته است
از دوران هخامنشیان، دانش ایرانیان نسبت به گیاهان دارویی، زبانزد ملل دیگر بوده و درعصر ساسانیان، حتی نام برخی از داروها از زبان پهلوی وارد زبان یونانی شده است
بدون شک بزرگترین مرکز طبی جهان، جندی شاپور بود که درآن سنتهای طبی ایران و هند با مکتب بزرگ اسکندریه و میراث بقراط و جالینوس آمیخته شد و در همان هنگام زمینه وسیع طب اسلامی که جنبههای جهانی داشته فراهم آمده، مرکز جندی شاپور در قرن اول هجری هم چنان کوشش سازنده خود را در رشته طب دنبال کرده و در قرن دوم با استقرار خلافت عباسی در بغداد به آن شهر انتقال یافته و بزرگان ودانشوران پرورش یافته در جندی شاپور همچون خاندان بختیشوع و ماسویه طب اسلامی را بنیاد نهادند.
نخستین نامآوران طب اسلامی، که دربین آنان میتوان از بلند آوازهترین پزشکان تاریخ بشر یعنی رازی و ابن سینا نام برد، ایرانیانی بودند که در دو قرن سوم وچهارم دانش گسترده چند قرن را درهم آمیختند و از شناخت گیاهان اسپانیا و غرب گفته تا خواص مفردات و ادویههای گیاهی کوههای هیمالیا را در مکتبی نوین با هم تلفیق کردند و در بسیاری از زمینهها، مباحثی تازه به آن افزودند
این بزرگان ایرانی همچون علی بن طبری، محمد بن زکریای رازی، علی بن عباس مجوس اهوازی و ابن سینا، طب اسلامی را بر اصولی استوار ساختند که پس از هزار سال در بسیاری از کشورهای آسیایی، و مخصوصاً شبه قاره هند هنوز زنده و رایج است
بزرگترین عواملی که در بنیانگذاری هسته مرکزی طب سنتی ایران دخالت داشتهاند، علاوه برعامل مربوط به مجاورت و همسایگی و داد وستد طبیعی، دستورات صریح قرآن و اولیاء دین در امر تفکر و تدبر در محیط زیست و درون وجود انسان، تشویق مسلمانان در فراگیری علم و هنر ملل مغلوب یا تازه مسلمان شده و در نتیجه دریافت و تحلیل و گسترش کلیه علوم پیشین و تازه سازی آنها بوده است. ایرانیان در این قسمت و مخصوصاً در طب، سهمی بس بزرگ داشتهاند، چنانکه میدانید بزرگترین پزشکان عالم اسلام ایرانیها بودهاند
به عبارت دیگر می توان طب سنتی ایران را نوعی آلیاژ دانست که گرچه از فلزات دیگری همچون هندی، چینی، بینالنهرین، مصری، یونانی و آریایی تشکیل شده، چون در کوره اسلام گداخته شده و به صورت فلزی جدید درآمده که صفات آن درعین ریشهگیری از تمدن دیگران، با آنها اختلافی داشته و مشخصاتی مخصوص به خود دارد